مثل خدا تنهایی تنها تنهاتر از آغاز یک کوه
دلتنگ مثل عصر پاییز لبریز از غم مثل اندوه
□□□
سرگشته ام مثل خیابان بعد از غروب یک جدایی
لبریز بغضم در نوای: «معشوق زیبایم کجایی؟»
□□□
آشفته ام مثل درختان در پنجه های باد سرکش
ترکیب نا همگون اضداد مانند اشک از آب و آتش
□□□
دلتنگ چون یک ایلیاتی در ازدحام آهن و دود
با بقچه ای سرشار صحرا با چشمهایی بغض آلود
□□□
مانند یک صندوق کهنه در گوشه ی تاریک انبار
خالی از آوای گشودن از خاطراتت ترمه سرشار
□□□
مثل درختی در بیابان در حسرت دیدار ماندن
تصویر جنگل را میان قاب افق با غم نشاندن
□□□
تنهاتر از آغاز یک عشق غمگین تر از روز جدایی
من مانده ام با خاطراتت معشوق زیبایم کجایی؟
Dear Professor
You are for me like the moon
At the sky of fortune
Your student will be glad
To come there and see you soon
Your sincerely:f gh